سلام سلام صد تا سلام به روی ماه دخمل خوشگل من که زاغ سیاه مامانشو چوب میزنه حسابی

صبحها  تا مامانی میاد که حاضر بشه و بره سر کار اون فسقلی هم بشمار 3 بیدار میشه و شروع میکنه به نق ونوق که مامانی بیا پیش من تا من فقط تو بغلت بخوابم

آرینای وروجک آخه من از دست توچی کار کنم هلوی مامان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیشب هم نصفه شبی پا شدی و یکی از اون جیغای مخصوص خودت (کنترل شده و یواش) رو سر دادی

منم که خسته و کوفته ،تا چشمم رو باز کردم دیدم دو تا تیله سیاه که زل زده تو چشام داره توتاریکی برق میزنه

توی وروجکم تا دیدی مامانی بیدار شده یه خنده جانانه ای ازته دلت کردی که نگو و نپرس بعد هم به ثانیه ای چشاتو بستی و خوابیدی

آخه مگه وروجک شیطون من نصف شب وقت شوخی کردنه؟ ها؟

الهی مامان فدای دختر ناز و شیطونش بشه

خلاصه ... دختر ما حسابی رگ شوخیش زده بالا پریشب هم که انگاری داشتی خواب میدیدی تو خواب هی میگفتی ماما مامابعد دست میزدی

خیلی بلا شدی ها آرینا

من قربون اون برق چشمات بشم الهی دخمل خوشگل مامان

ایشالله که همیشه سالم و شاد ببینمت:*